فرا مي رسد
زماني فرا مي رسد كه بايد رفت حتي اگر
جاي مشخص و مطمئني در انتظارت نباشد
تنسي ويليامز
موضوعات مرتبط: بعضی وقتا
اندازع مامانم دوسش دارم
زماني فرا مي رسد كه بايد رفت حتي اگر
جاي مشخص و مطمئني در انتظارت نباشد
تنسي ويليامز
گاهی خسته می شوم
از بودنم
گاهی دلم می گیرد
گاهی از دیدار ها خسته می شوم
گاهی به دیدار ها دلتنگتر
گاهی یکی را صدا میزنم که به دادم برسد
گاهی فریاد کسی می شوم ، تا با من صدا بزند
گاهی با سکوتم ، فریاد کسی را جواب میدهم و به کمکش می شتابم
گاهی سکوتم ،فریاد می کند که به دادش برسم
گاهی فریادم ، سکوت می شود و اِنقدر آرام می شوم
که در میان فریاد ها به سکوت فرو می روم
آری فریاد من سکوت است !
ﻏﺮﯾﺒــــﻪ ﻫﺎ ﮐﻪ ﻫـﯿﭻ . . .
ﺩﻭﺳـــــــﺘﺎﻥ ﻫﻢ ﮔـﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯼ ﺩﻭ ﺳﻪ ﺧﻂ ﺑﯿﺸﺘﺮ،
ﺣﻮﺻــــــﻠﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧـــــﺪ
.
.
.
دلم از هزار راه ِ رفته ، بی تو باز گشته است…
ایوب هم اگر بود ، چشم می بست از انتظار آمدنت …
.
.
.
تا زنده ام می نشینم به انتظارت
شاید هم نیایی …
من کارم را می کنم …
.
.
.
انتظارت چه زیباست
وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادمو
تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی …
.
.
.
وقتی که می رفتی، بهار بود …
تابستان که نیامدی، پاییز شد …
پاییز که برنگشتی، پاییز ماند …
زمستان آمد اگه نیایی، پاییز می ماند …
تو را به دل پاییزی ات قسم می دهم …
فصل ها را به هم نریز …
.
.
.
و حالا انتهای کوچه شعر
منم با انتظاری مبهم و زرد
ولی ایکاش جادوی نگاهت
غزل های مرا غارت نمی کرد
.
.
.
گیرم اندوه تو خواب است و نگاه تو خیال
پس دلم منتظر کیست عزیز این همه سال؟
پس دلم منتظر کیست که من بی خبرم؟
که من از آتش اندوه خودم شعله ورم؟
ماه یک پنجره وا شد به خیالم که تویی
همه جا شور به پا شد به خیالم که تویی
.
.
.
قــول بــده کــه خــواهــی آمــد
امــا هــرگــز نیــا!
اگــر بیــایــی
هــمه چیــز خــراب می شــود!
دیــگر نــمی تــوانــم
اینــگونــه بــا اشتــیاق
بــه دریــا و جــاده خیــره شــوم!
مــن خــو کــرده ام
بــه ایــن انتــظار،
بــه ایــن پــرســه زدن هــا
در اسکــله و ایستــگاه!
اگــر بیــایــی
مــن چشــم بــه راه چــه کســی بمــانــم
حرفهای زیادی داری
سکوت علامت چیست
نمیدانم علامت رضایت است یا همان جواب ابلهان خاموشی است
معنی جدیدی به سکوت داده ای
سکوتت را میفهمم
یعنی انتظار
.
.
.
یادت باشد ؛
مــن اینجا،
کنار همین رویاهای زودگذر،
به انتظار آمدن تـــــــو ،
خط های سفید جاده را می شــــــــمارم … !
.
.
.
ﻫﯿﭻ ﻭﻗﺖ
” ﺑﯽ ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻆ ”
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﻧﮑﻦ
ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ،
ﭼﻪ ﺩﺭﺩ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ…
ﭘﯿﺮ ﺷﺪﻥ ﺩﺭ ﺧﻢ ﮐﻮﭼﻪ ﻫﺎﯼ
ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ…
.
.
.
تو را در باد گم کرد
و به انتظار نشست
و نمی دانست
مسافران باد را
بازگشتی نیست
.
.
.
امروز روز دیگریست…
یه روز از همان روزهای بی تو…
در به در این کوچه و آن کوچه…
می دانم که انتهای یکی از همین کوچه ها منتظری!
.
.
.
نقــّـــــــــاشِ خــــوبی نــــبودم…
اما
ایـــــــــــــن روزها…
به لطـــــــــــفِ تــــــــــو…
انـــتظــــــار را دیـــــــــــدنی میکـــــِـــــــشـَـم….!
.
.
.
چقدر دلم می خواهد نامه بنویسم
تمبر و پاکت هم هست
و یک عالمه حرف
کاش کسی جایی منتظرم بود . . .
.
.
.
ﮔﺁﮬﻰ ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ ﻧــﺁﺯ ﻛـﺷـﻳﺩ
ﻧـَـــﺑـﺁﻳـَـﺩ ﺁﮦ ﻛـﺷـــــــﻳﺩ
ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ اِﻧـﺗـﻅﺁﺭ ﻛـﺷــﻳﺩ
ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ ﺩَﺭﺩ ﻛـﺷـــــﻳﺩ
ﻧـَـﺑـﺁﻳـَـﺩ ﻓـَـﺭﻳـﺁﺩ ﻛـﺷـــﻳﺩ
ﺗـَـﻧﮬﺁ ﺑـﺁﻳـَـﺩ دَﺳـﺕ ﻛـﺷــﻳﺩﻭ رَﻓـت
.
گـــــــــــــاهی اوقات
فکر کردن به بعضی هــــــــــــــــا٫
لبخندی روی لبانت مینشاند....
ناخـــــــــود آگاه....
دوست دارم این لبخندهای بیگاه را ....
و آن بعضی هــــــــــــا را.....
گاهي وقتا دريا هوس ميكنه سري به ساحلش بزنه
مهم نيست ساحل اونو تحويل بگيره يا نه؛
مهم اثبات وفاداري درياست....
بعضى وقتا دوتا آدم باید از هم جدا بشن تا بفهمن چقدر به برگشتن باهم دیگه نیاز دارن
دارم از تــو حــرف مي زنــم
امــــا روحــت هم از نوشــــته هــايم خبــر نــدارد
ايــــرادي نــــدارد يــاد تــو
به نوشتــــه هــايم رنــگ مي دهــد
شــايــد ديگــري بخــــواند و آرام گيــــرد
ذهــــن پريشــــانش
گـــاهی وقتـــا اونـــقدر خستـــــه میشــی
کـــــه حوصله توضیــــح دادنـم نــداری...
میــذاری هــرجـــور دوســـت دارن
بــــــرداشت کنـــن....
کـــلا دیگـــه مـــــهم نیســـت بـــرات...